خدا بیامرز یه تیکه هایی هم مینداخت که به سنگ میگفت، سنگ میترکید، ینی تیکه مینداخت روی سنگ پای قزوین کم میشد تیکه هاش همه در سطح تیم ملی اسپانیا!!!
خلاصه، چند وقت پیش خوابش رو دیدم، خواب دیدم با موتور وسپاش میخواد از خونه بزنه بیرون. موتورش روشن نمیشد و رو به من کرد و گفت بیا هول بده روشنش کنیم!
من هم در جواب گفتم: پیرمرد، تو این هوای آلوده با این بنزین گرون و این گرمای هوا و این ترافیک اعصاب خورد کن کجا میخوای بری با این موتور قراضه؟
خدا بامرز هم نه گذاشت و نه برداشت و برگشت به من گفت: " به آدم کون گشاد که یه کار میگی انجام بده هزار تا نصیحت پدرونه میکنتت"
از خواب که پریدم ماتحتم درد میکرد، درد...
من هم در جواب گفتم: پیرمرد، تو این هوای آلوده با این بنزین گرون و این گرمای هوا و این ترافیک اعصاب خورد کن کجا میخوای بری با این موتور قراضه؟
خدا بامرز هم نه گذاشت و نه برداشت و برگشت به من گفت: " به آدم کون گشاد که یه کار میگی انجام بده هزار تا نصیحت پدرونه میکنتت"
از خواب که پریدم ماتحتم درد میکرد، درد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر